خوشنویسی یا خطاطی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است و فردی که این فرایند توسط او انجام میگیرد خوشنویس نام دارد. بهخصوص زمانی که خوشنویسی حرفه ی شخص باشد. گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر مشکل است. به نظر میرسد برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی داشته اثری هنری با ارزشهای زیبایی شناسانه خلق کند. از این رو خوشنویسی با نگارش ساده ی مطالب و حتی طراحی و صفحه آرایی متفاوت است. همچنین از آنجایی که این هنر جنبههایی از سنت را در دل خود دارد باید آن را تا حدی از تایپوگرافی که مبتنی بر ارزشهای گرافیکی مدرن و کارهای چاپی است متمایز کرد.
خوشنویسی تقریباً در تمام فرهنگها به چشم میخورد اما در مشرق زمین اهمیت بسیاری در میان هنرهای بصری دارد.
اگر در نظر داشته باشیم که خوشنویسی اسلامی و ایرانی براساس قالبها و قواعد و نظامهای بسیار مشخصی شکل میگیرد و هر یک از حروف قلمهای مختلف از نظام شکلی خاص، و تا حدود زیادی غیرقابل تغییر، برخوردارند. آنگاه درمییابیم که ایجاد قلمهای تازه یا شیوههای شخصی خوشنویسان بر مبنای چه ابداع و رعایت حیرتانگیزی پدیدار میشود.
در خوشنویسی اندازه هر حرف و نسبت آن با سایر حروف با دقت بسیار بالایی معین شدهاست و هر حرف به صورت یک اصل ثابت درمیآید که تخطی از آن به منزله نادیده گرفتن توافقی چندصدساله است که همیشه میان خوشنویس و مخاطب برقرار بوده و با رضایت طرفین حاصل میآمدهاست. حتی ترتیب شکل کلمات نیز براساس مبانی مشخصی تعیین میشده که در رسمالخط ها از جانب استادان بزرگ تنظیم و ارائه شدهاست.
هرچند خوشنویسی در مشرق زمین اهمیت و توسعه کاملی یافتهاست اما اشکالی از آن را در کلیه فرهنگها میتوان یافت. واژهٔ خوشنویسی یا Calligraphy از قرن پانزدهم میلادی وارد دایره لغات فرهنگهای لاتین شد و تنها پس از قرن نوزدهم به عنوان یک اصطلاح شناخته شده مطرح گشت، اما از دیر باز بهویژه در کشورهای خاور دور و کشورهای اسلامی ازجمله ایران، خوشنویسی به عنوان هنری شاخص مطرح بودهاست.
در اروپا اگرچه از دیرزمان دولت و کلیسا به زیبانویسی توجه نشان میدادند (مانند کتیبههای رومی یا برخی نسخههای خطی انجیل) خوشنویسی در اروپا یک هنر فرعی و وابسته به کتابخانهها و محافل طلاب بود
خوشنویسی چینی از کیفیت انتزاعی و تصویری خاصی برخوردار است که بیان اندیشه و احساس را ممکن میسازد و از این رو با نقاشی قرابت دارد. در کشورهایی مانند ژاپن و کره نیز تاحدی وضع به همین صورت بود. بهطور کلی در خاور دور هنر خوشنویسی هرچند بیشتر نزد کاهنان و متولیان امور مذهبی رواج داشت اما در کنار نقاشی رشد شگرفی کرد.
یکی از جدیدترین هنرها، خوشنویسی با خودکار است که در عصر حاضر خیلی رایج و همه گیر گردیده است، و قدمت زیادی نسبت به هنرهای دیگر خوشنویسی ندارد، شاید در حدود 30 سال است که ابداع گردیده است. هنر خوشنویسی با خودکار استفاده از تکنیک ضعف و قوت دادن اثر خودکار بر روی کاغذ میباشد که خوشنویس با استفاده خودکار دقیقاً مشابه با قلم خوشنویسی مینویسد، طوریکه هر بیننده ای را مجذوب خود میکند. اولین تصور هر فردی نسبت به این هنر، آن است که برای نوشتن به این صورت قطعاً حرکت خودکار بر روی کاغذ باید چند دفعه انجام گردد، حال آنکه این نوع خوشنویسی همانند خوشنویسی با قلم، با یکبار حرکت خودکار بر روی کاغذ نوشته میشود. ابزار این نوع خوشنویسی خودکار ضخیم نویس و زیر دستی مناسب میباشد که البته استفاده از تکنیک چرخش ساچمه خودکار و جوهرگیری از آن بر اساس زاویه آن بهترین روش برای اجرای ضخامت و ظرافت در این نوع خوشنویسی می باشد.
درست همانطور که رمزگشایی کلمات ضعیف می تواند موجب اختلال در درک مطلب شود یا اینکه عدم فراخوانی خودکار می تواند موجب کاهش منابع ذهنی برای یادگیری الگوریتم های محاسباتی پیشرفته در ریاضی شود، دست خط ضعیف نیز از منابع ذهنی مورد نیاز برای جنبه های بالاتر نوشتن مانند توجه به محتوا، بسط جزئیات و ساماندهی ایده ها را تضعیف می کند. بخاطر اینکه دست خط یک ابزار اساسی در بسیاری از زمینه های دیگر است- مانند یادداشت برداری، امتحان دادن، و انجام تکالیف مدرسه- دست خط ضعیف می تواند اثری مخرب بر عملکرد درسی داشته باشد. علاوه بر این، وقتی که دست خط بعنوان یک کار دشوار و وقت گیر پنداشته می شود، انگیزه برای نوشتن نیز تا حد زیادی کاهش می یابد، که منجر به عدم تمرین می شود که همین امر باعث تشدید مشکلات مربوط به نوشتن می شود.نکته آخر در این مبحث اینکه، دست خط در کلاس های پایین با موفقیت های املایی و خواندن ارتباط دارد...
________________
در فرهنگهای فارسی تعریف دقیقی از تذهیب وجود ندارد؛ تعریفی که ما را به اصل و منشاء این هنر رهنمون باشد. در برخی از کتابهای قدیمی و اغلب تذکرهها فقط نامی از نقاشان و مذهبان آمدهاست که این، برای دریافت معنای تذهیب کافی نیست. لغت تذهیب واژهای عربی است و مصدری از «ذهب» در باب تفعیل است. ذهب به معنای طلاست و تذهیب به معنای طلاکاری و زراندود کردن است از طرفی رنگ طلایی در هنر تذهیب بهعنوان رنگ درخشانی است که ارزش ویژهای دارد برای همین تذهیب را زرگرفتن و طلا کاری دانستهاند. به هر حال تذهیب را میتوان مجموعهای از نقشهای بدیع و زیبا دانست که نقاشان و مذهبان برای هرچه زیباتر کردن کتابهای مذهبی، علمی، فرهنگی، تاریخی، دیوان اشعار، جُنگهای هنری و قطعههای زیبای خط به کار میبرند. استادان تذهیب این مجموعههای زیبا را در جای جای کتابها به کار میگیرند تا صفحههای زرین ادبیات جاودان و متون مذهبی سرزمین خود را زیبایی دیداری ببخشند. بدین ترتیب است که کنارهها و اطراف صفحهها، با طرحهایی از شاخهها و بندهای اسلیمی، ساقه، گلها و برگهای ختایی، شاخههای اسلیمی و گلهای ختایی یا بندهای اسلیمی و ختایی و... مزین میشوند.
تذهیب، همچون نقاشی، دارای مکتبها و دورههای خاصی است؛ چنانکه میتوان از مکاتب سلجوقی، بخارا، تیموری،صفوی و قاجار و شعب مختلف هر مکتب سخن گفت. برای مثال، در مکتب تیموری، شعبههای شیراز، تبریز، خراسان و... را میتوان تمیز داد و در واقع، تفاوت در رنگها، روش قرار گرفتن نقشها در یک صفحه تذهیب و تنظیم نقشها در مکتبهای مختلف، عامل این تفاوت است. برای نمونه، تذهیب در مکتب بخارا به آسانی از تذهیب در دیگر مکتبها تشخیص داده میشود. چون، در مکتب بخارا از رنگهای زنگار، شنگرف، سرنج و سیاه استفاده میشدهاست، در صورتی که در مکتبهای دیگر، رنگها به این ترتیب کاربرد نداشتهاست.
میتوان گفت تذهیبهای دورههای مختلف، بیانکننده حالات و روحیات آن دورهها هستند: تذهیب سده چهارم ه. ق ساده و بیپیرایه، سدههای پنجم و ششم ه. ق متین و منسجم، سده هشتم ه. ق پرشکوه و نیرومند و سدههای نهم و دهم ه. ق ظریف و تجملی هستند.
بررسی آثار تذهیب شده دردورههای گذشته، بر تأثیر فراوان هنر تذهیب ایران در دیگر کشورها – هند، ترکیه عثمانی و کشورهای عربی- حکایت دارد. هنرمندانی که در اوایل دورهٔ صفوی از ایران به هند مهاجرت کردند، بنیانگذار مکتب نقاشی ایران و هند شدند و آثاری بزرگ از خود بر جا گذاردند. آثار به جا مانده از مکتب مغولی هند که در نوع خود بیمانند است، بر این واقعیت حکایت دارد که این مکتب تداوم مکتب نقاشی ایران و هند است.
در ترکیه عثمانی، هنرمندان مذهّب زیاد جلوه نکردند و اگر این هنر در آن سرزمین رشدی کرد، به خاطر هنرمندان ایرانی بود که با مهاجرت به ترکیه عثمانی، بنیانگذار مکتب هنری در آن دیار شدند. در کشورهای عربی نیز، به سبب بازگشت هنرمندان ایرانی از آن کشورها، هنر تذهیب اوجی نیافت.
در واقع، هنر تذهیب ایران در دنیا یگانهاست. در اروپا، به نوعی از آذین و آرایش، تذهیب میگویند و تذهیب ایرانی را با آن مقایسه میکنند؛ اما تذهیب اروپایی با تذهیب به شیوه ایرانی، بهطور کلی، فرق دارد. آذینهای تذهیب اروپایی از ساقهٔ درختی مانند مو و برگهای رنگین تشکیل شدهاست و در کنار آنها، گاهی پرندگان، حیوانها، صورتهای گوناگون انسان و چشماندازهای طبیعی را میتوان دید.
پیشینه آذین و تذهیب در هنر کتابآرایی ایران، به دوره ساسانی میرسد. بعد از نفوذ اسلام در ایران، هنر تذهیب در اختیار حکومتهای اسلامی و عرب قرار گرفت و «هنر اسلامی» نام یافت. اگر چه زمانی این هنر از بالندگی فرو ماند، اما مجدداً پویایی خود را به دست آورد. چنانکه دردورهٔ سلجوقی مذهـبان، آرایش قرآنها، ابراز و ادوات، ظرفها، بافتهها و بناها را پیشهٔ خود ساختند و چندی بعد، در دوره تیموری این هنر به اوج خود رسید و زیباترین آثار تذهیب شده به وجود آمد.
هنرمندان نقاش، صحافان و صنعتگران، به خواست سلاطین از سراسر ایران فراخوانده شدند و درکتابخانههای پایتخت به کار گمارده شدند. بدین ترتیب، آثار ارزشمند و با شکوهی پدید آمد. در دورهٔ صفوی، نقاشی، تذهیب و خط درخدمت هنر کتاب آرایی قرار گرفت و آثاری به وجود آمد که زینت بخش موزههای ایران و جهان است. اما، رنج هنرمندان بی ارج ماند و ارزش آنان در زمان زندگیشان شناخته نشد و هنر نقاشی به ویژه تذهیب، پس از دوره صفوی از رونق افتاد. اگر چه هجوم فرهنگ غرب به ایران، حرکت پیشرو این هنر را کند ساخت، ولی با زحمت هنرمندان متعهد و دوستداران هنر این مرز و بوم، شعلهٔ هنر تذهیب همچنان فروزان است.
منبع: ویکی پدیا