تغییر زبان
حمید حمیدی زاده - خوشنویس

حمید حمیدی زاده - خوشنویس

آموزش و انجام سفارشات خوشنویسی و تذهیب

حمید حمیدی زاده - خوشنویس

آموزش و انجام سفارشات خوشنویسی و تذهیب

حمید حمیدی زاده - خوشنویس

حمید حمیدی زاده
خوشنویس و مدرس خط نستعلیق


👈 انجام کلیه سفارشات خوشنویسی، تذهیب، قطعه سازی و پاسپارتوی حرفه ای
آموزش خوشنویسی بصورت خصوصی، حضوری و آنلاین (قلم و خودکار)

☎️ همراه: ۰۹۳۸۹۴۴۰۰۷۸

طبقه بندی موضوعی

 

 

خطاط امروز, خط‌نویس است. خوشنویس نیست. خوشنویسِ دیروز، مجذوب و اهل حال بود. فانی و درویش بود. از خود گذشته بود. زمانه‌ی ما درویش ندارد، فانی که هیچ. خوشنویس دیروز از یار و خویش و رفیق می‌برید و گوشه انزوا نشیمن می‌کرد. و چون آشنای دل بود، می‌دانست «که صفای خط از صفای دل است». پس با نفسِ بد جدل می‌کرد. خط‌نویس امروز طاقت محنت ندارد. با خوشنویس دیروز شوق به مشق بود. و این شوق آن‌قدر بود که شب‌های تابستان از اول شب تا صباح در مهتاب نشسته مشق جلی می‌کرد. خط‌نویس این روزگار را ریاضت برازنده نیست!

یاقوت هر ماهی دو مُصحف تمام می‌نمود. مولانای معروف یک روزه چهارصد هزار و پانصد بیت در کمال لطافت و نزاکت تمام نمود.

و خطاط پیشین به خط مهر می‌ورزید. با حرفه یکی می‌شد. کمال خود در کمال حِرفت خود می‌جست. در کتابت هر حرفی پخته می‌آمد، چیزی از خامی کاتب می‌کاست. اگر نزول مجازی و قوت و سطح و ضعف در حرف «ک» کمال صورت می‌یافت، ذوق کاتب شنیده می‌شد: کافی نوشته‌ام که به تمام عالم می‌ارزد.

خوشنویسان دیروز از نزدیکان شعر بودند و خود چه بسا شعری می‌سروده‌اند. سازی می‌نواخته‌اند. آوازی سر می‌داده‌اند. دانش و ادب می‌آموخته‌اند. حافظ قرآن بوده‌اند.

و از همه بالاتر, باری به دوش خط بود، کتابت کاری بود میان کارها. سرگرمی نبود. خط در متن زندگی نشسته بود. خود جای خود پُر می‌کرد. به سردر خانه جلا می‌داد. رونق هویت می‌شد. بر سنگ مرمر حوض می‌نشست تا از زیر آب، حرفی به صفای آب را توتیای چشم تماشاگرِ سر به زیر کند. بر پیش طاق عمارت, کتیبه می‌شد. و باران اشارات بر سر اهل عمارت می‌ریخت تا از غبار عادت به درآیند. کتابه می‌شد بر گنبد مسجد, بر خشت و آجر پوشش راز می‌کشید. نگاه خاکی را به بالا می‌کشاند. حریم عبادت را در حریم معنی می‌گرفت. نوشته می‌شد بر سنگ مزار. تاریخچه‌ای باشد به حرمت خاک و دعوتی به ترک.

خط در کتاب بود، به صفحه‌ی کاغذ بود: پیک مفاهیم بود و رسول معانی. و با خط رسالتی والاتر بود: محل کلام آسمانی بود. قرآن را به بر داشت.

به روزگار ما خطاطی سرگرمی است. بر پیشانی خط طراوت اکنون نیست. غبار خسته‌ی سنت است. با خط نه کتابی می‌کنند, نه کتابه‌ای. خط رمز عبادت ندارد. چون کتابت مونس طاعت نیست. خط نه از سر نیازی به هم می‌رسد، نه در پی دردی، نه از زیادت شوری...

درست همانطور که رمزگشایی کلمات ضعیف می تواند موجب اختلال در درک مطلب شود یا اینکه عدم فراخوانی خودکار می تواند موجب کاهش منابع ذهنی برای یادگیری الگوریتم های محاسباتی پیشرفته در ریاضی شود، دست خط ضعیف نیز از منابع ذهنی مورد نیاز برای جنبه های بالاتر نوشتن مانند توجه به محتوا، بسط جزئیات و ساماندهی ایده ها را تضعیف می کند. بخاطر اینکه دست خط یک ابزار اساسی در بسیاری از زمینه های دیگر است- مانند یادداشت برداری، امتحان دادن، و انجام تکالیف مدرسه- دست خط ضعیف می تواند اثری مخرب بر عملکرد درسی داشته باشد. علاوه بر این، وقتی که دست خط بعنوان یک کار دشوار و وقت گیر پنداشته می شود، انگیزه برای نوشتن نیز تا حد زیادی کاهش می یابد، که منجر به عدم تمرین می شود که همین امر باعث تشدید مشکلات مربوط به نوشتن می شود.نکته آخر در این مبحث اینکه، دست خط در کلاس های پایین با موفقیت های املایی و خواندن ارتباط دارد...

 

 

جهت اطلاع از شرایط کلاسهای آموزش خوشنویسی اینجا کلیک کنید

 

در فرهنگ‌های فارسی تعریف دقیقی از تذهیب وجود ندارد؛ تعریفی که ما را به اصل و منشاء این هنر رهنمون باشد. در برخی از کتاب‌های قدیمی و اغلب تذکره‌ها فقط نامی از نقاشان و مذهبان آمده‌است که این، برای دریافت معنای تذهیب کافی نیست. لغت تذهیب واژه‌ای عربی است و مصدری از «ذهب» در باب تفعیل است. ذهب به معنای طلاست و تذهیب به معنای طلاکاری و زراندود کردن است از طرفی رنگ طلایی در هنر تذهیب به‌عنوان رنگ درخشانی است که ارزش ویژه‌ای دارد برای همین تذهیب را زرگرفتن و طلا کاری دانسته‌اند. به هر حال تذهیب را می‌توان مجموعه‌ای از نقشهای بدیع و زیبا دانست که نقاشان و مذهبان برای هرچه زیباتر کردن کتاب‌های مذهبی، علمی، فرهنگی، تاریخی، دیوان اشعار، جُنگهای هنری و قطعه‌های زیبای خط به کار می‌برند. استادان تذهیب این مجموعه‌های زیبا را در جای جای کتاب‌ها به کار می‌گیرند تا صفحه‌های زرین ادبیات جاودان و متون مذهبی سرزمین خود را زیبایی دیداری ببخشند. بدین ترتیب است که کناره‌ها و اطراف صفحه‌ها، با طرحهایی از شاخه‌ها و بندهای اسلیمی، ساقه، گل‌ها و برگ‌های ختایی، شاخه‌های اسلیمی و گل‌های ختایی یا بندهای اسلیمی و ختایی و... مزین می‌شوند.

 

 

 

تذهیب، همچون نقاشی، دارای مکتبها و دوره‌های خاصی است؛ چنانکه می‌توان از مکاتب سلجوقی، بخارا، تیموری،صفوی و قاجار و شعب مختلف هر مکتب سخن گفت. برای مثال، در مکتب تیموری، شعبه‌های شیراز، تبریز، خراسان و... را می‌توان تمیز داد و در واقع، تفاوت در رنگ‌ها، روش قرار گرفتن نقش‌ها در یک صفحه تذهیب و تنظیم نقش‌ها در مکتب‌های مختلف، عامل این تفاوت است. برای نمونه، تذهیب در مکتب بخارا به آسانی از تذهیب در دیگر مکتب‌ها تشخیص داده می‌شود. چون، در مکتب بخارا از رنگ‌های زنگار، شنگرف، سرنج و سیاه استفاده می‌شده‌است، در صورتی که در مکتبهای دیگر، رنگها به این ترتیب کاربرد نداشته‌است.

می‌توان گفت تذهیبهای دوره‌های مختلف، بیان‌کننده حالات و روحیات آن دوره‌ها هستند: تذهیب سده چهارم ه. ق ساده و بی‌پیرایه، سده‌های پنجم و ششم ه. ق متین و منسجم، سده هشتم ه. ق پرشکوه و نیرومند و سده‌های نهم و دهم ه. ق ظریف و تجملی هستند.

بررسی آثار تذهیب شده دردوره‌های گذشته، بر تأثیر فراوان هنر تذهیب ایران در دیگر کشورها – هند، ترکیه عثمانی و کشورهای عربی- حکایت دارد. هنرمندانی که در اوایل دورهٔ صفوی از ایران به هند مهاجرت کردند، بنیانگذار مکتب نقاشی ایران و هند شدند و آثاری بزرگ از خود بر جا گذاردند. آثار به جا مانده از مکتب مغولی هند که در نوع خود بی‌مانند است، بر این واقعیت حکایت دارد که این مکتب تداوم مکتب نقاشی ایران و هند است.

در ترکیه عثمانی، هنرمندان مذهّب زیاد جلوه نکردند و اگر این هنر در آن سرزمین رشدی کرد، به خاطر هنرمندان ایرانی بود که با مهاجرت به ترکیه عثمانی، بنیانگذار مکتب هنری در آن دیار شدند. در کشورهای عربی نیز، به سبب بازگشت هنرمندان ایرانی از آن کشورها، هنر تذهیب اوجی نیافت.

در واقع، هنر تذهیب ایران در دنیا یگانه‌است. در اروپا، به نوعی از آذین و آرایش، تذهیب می‌گویند و تذهیب ایرانی را با آن مقایسه می‌کنند؛ اما تذهیب اروپایی با تذهیب به شیوه ایرانی، به‌طور کلی، فرق دارد. آذینهای تذهیب اروپایی از ساقهٔ درختی مانند مو و برگ‌های رنگین تشکیل شده‌است و در کنار آنها، گاهی پرندگان، حیوانها، صورتهای گوناگون انسان و چشم‌اندازهای طبیعی را می‌توان دید.

پیشینه آذین و تذهیب در هنر کتاب‌آرایی ایران، به دوره ساسانی می‌رسد. بعد از نفوذ اسلام در ایران، هنر تذهیب در اختیار حکومتهای اسلامی و عرب قرار گرفت و «هنر اسلامی» نام یافت. اگر چه زمانی این هنر از بالندگی فرو ماند، اما مجدداً پویایی خود را به دست آورد. چنانکه دردورهٔ سلجوقی مذهـبان، آرایش قرآنها، ابراز و ادوات، ظرفها، بافته‌ها و بناها را پیشهٔ خود ساختند و چندی بعد، در دوره تیموری این هنر به اوج خود رسید و زیباترین آثار تذهیب شده به وجود آمد.

هنرمندان نقاش، صحافان و صنعتگران، به خواست سلاطین از سراسر ایران فراخوانده شدند و درکتابخانه‌های پایتخت به کار گمارده شدند. بدین ترتیب، آثار ارزشمند و با شکوهی پدید آمد. در دورهٔ صفوی، نقاشی، تذهیب و خط درخدمت هنر کتاب آرایی قرار گرفت و آثاری به وجود آمد که زینت بخش موزه‌های ایران و جهان است. اما، رنج هنرمندان بی ارج ماند و ارزش آنان در زمان زندگیشان شناخته نشد و هنر نقاشی به ویژه تذهیب، پس از دوره صفوی از رونق افتاد. اگر چه هجوم فرهنگ غرب به ایران، حرکت پیشرو این هنر را کند ساخت، ولی با زحمت هنرمندان متعهد و دوستداران هنر این مرز و بوم، شعلهٔ هنر تذهیب همچنان فروزان است.

منبع: ویکی پدیا

یکی از عامل های تاثیرگذار در موفقیت تحصیلی و درسی دانش آموزان فراگیری خوشنویسی است که می تواند راه ورودی به محیط های اجتماعی تازه تر و بزرگتر باشد. تمرین خوشنویسی، به احساس تکامل و به کمال رسیدن کمک می کند کاری که اکثر هنرها قادر به انجام آن نیستند .

با پیدایش صنعت چاپ و نگارش کتاب های درسی و روزنامه ها و مجلات و... با خط نسخ چاپی، خط باسابقه و زیبای فارسی مورد بی توجهی واقع شده است و افراد زیبا نویسی را فقط در حوزه کار خوشنویسان محسوب می کنند و برای فراگیری خوشنویسی تلاش نمی کنند.

بدخطی دانش آموزان عوامل گوناگونی دارد؛ مانند: تند نوشتن مطالب توسط دانش آموزان، تند گفتن مطالب توسط معلم ، خط کتاب های درسی، آشنا نبودن دانش آموزان با اصول خوشنویسی، نداشتن تمرین کافی،بی حوصلگی، شیوه غلط به دست گرفتن قلم ،نحوه قرار گرفتن کاغذ و طرز قرار گرفتن بدن ،بی توجهی والدین، مدرسه و جامعه نسبت به خط دانش آموزان و...

از دلایل بی ثمرماندن آموزش خط در مدرسه ها،ناسازگاری حاصل از تفاوت های خط نسخ و نستعلیق، آشنا نبودن معلمان دوره ابتدایی با خط نستعلیق و شیوه نگارش آن، فرصت کم برای تمرین، حجم زیاد تمرین ها در کتاب های خوشنویسی را می توان عنوان کرد.

در نتیجه خط معلمان بر خط دانش آموزان دوره ابتدایی تاثیر دارد.

اگر تحصیلات پدر بالا رود بر بهبود خط دانش آموز تاثیر دارد ، اما طبق تحقیقات، بین تحصیلات مادران و نمره خط فرزندانشان رابطه ای مشاهده نشده در نتیجه پدران در این زمینه نقش موثرتری از مادران دارند...

 

جهت اطلاع از شرایط کلاسهای آموزش خوشنویسی اینجا کلیک کنید

دکاری پرند-خط 

 

 

خوشنویسی ایرانی بخشی از خوشنویسی اسلامی است که در ایران و سرزمین‌های وابسته یا تحت نفوذ او همچون کشورهای آسیای میانه، افغانستان و شبه قاره هند به تدریج حول محور فرهنگ ایرانی شکل گرفت.

در حالی که عمدهٔ تبدیل نگارش معمولی کلمات به خوشنویسی هنرمندانه در جهان اسلام، به‌عهده ایرانیان بوده‌است، رفته رفته ایرانیان سبک و شیوه‌هایی مختص به خود را در خوشنویسی ابداع کردند. هرچند این شیوه‌ها و قلم‌های ابداعی در سایر کشورهای اسلامی هم طرفدارانی دارد اما بیشتر مربوط به ایران و کشورهای تحت نفوذ آن همچون کشورهای آسیای میانه، افغانستان،پاکستان و هند می‌باشد.

 

در ایران پس از فتح اسلام، خطّاطی به شیوهٔ نسخ وجود داشت. در پرتو حمایت ابوبکر بن سعد زنگی در فارس، ده‌ها نسخه قرآن خطی به وجود آمد. در زمان حکومت ایلخانیان، به دلیل نفوذ هنر چین و سلطهٔ مغول‌ها، اوراق مُذهّب کتاب‌ها، نخستین بار با نقش‌های تزیینی زینت یافت. در زمان حکومت تیموریان در ایران، خط و خوشنویسی اهمیتی ویژه یافت.[۱] میرعلی تبریزی خط نستعلیق را که از ترکیب خط نسخ و تعلیق به‌تدریج ایجاد شده بود را قوام بخشید. از شاهزاده بایسنقر میرزابه‌عنوان مشهورترین خطاط قرآن در این دوره یاد می‌شود.

آنچه که به‌عنوان شیوه‌ها یا قلم‌های خوشنویسی ایرانی شناخته می‌شود بیشتر برای نوشتن متون غیر مذهبی نظیر دیوان اشعار، قطعات ظریف هنری یا برای مراسلات و مکاتبات اداری ابداع شده و به‌کار رفته‌است. این در حالی است که خط نزد اعراب و ترکان عثمانی بیشتر جنبه دینی و قدسی داشته‌است. هرچند آنان نیز برای امور منشی‌گری و غیرمذهبی قلم‌هایی را بیشتر به‌کار می‌برند، اما اوج هنرنمایی آنان - بر خلاف خوشنویسان ایرانی- در خط ثلثو نسخ و کتابت قرآن و احادیث قابل رویت است.

در ایران نیز برای امور مذهبی مانند کتابت قرآن یا احادیث و روایات و همچنین کتیبه‌نویسی مساجد و مدارس مذهبی بیشتر از خطوط ثلث و نسخ بهره می‌گرفتند که نزد اعراب رواج بیشتری دارد. هرچند ایرانیان در این قلم‌ها نیز شیوه‌هایی مجزا و مختص به خود آفریده‌اند.

پس از خط تعلیق که نخستین خط شکل گرفته ایرانی بودنستعلیق شکل گرفت که افتخار هنر ایرانی است. در میان خطوط ایرانی و عربی، خط نستعلیق به‌گواه آثار آفریده شده به‌عنوان زیباترین خط و برتر از خطوط اسلامی شناخته شده و آن را «عروس خطوط اسلامی» نامیده‌اند.[۳]

از ترکیب و ادغام دو خط نسخ و تعلیق به‌تدریج خط جدیدی پدید آمد که نسختعلیق نام گرفت و در اثر کثرت استعمال این نام به نستعلیق تغییر پیدا کرد. در سده هشتم هجری قمری میرعلی تبریزی (درگذشت: ۸۵۰ هجری قمری) این خط را قانون‌مند کرد و در حد رقابت با خطوط ششگانه قدیمی مطرح نمود. این خط بسیار مورد اقبال واقع شد و موجب تحول عظیمی در هنر خوشنویسی گردید. نستعلیق حدود یک دانگ سطح و مابقی آن دور است.[۴] (یک ششم حرکت‌های مستقیم و پنج ششم حرکت‌های مدور دارد)

پس از میرعلی تبریزی پسرش میرعبدالله و بعد از او میرزا جعفر تبریزی و اظهر تبریزی در تکامل خط نستعلیق کوشش‌ها کردند تا نوبت به سلطانعلی مشهدی رسید که خدمات شایانی به این هنر اصیل نمود.[۴]

اساتید زیادی پس از سلطانعلی مشهدی در رشد نستعلیق مؤثر بودند. همانند میرعلی هروی و پس از حدود یک سده، خوشنویس نامی و بزرگ، میرعماد حسنی (۱۰۲۴ هجری قمری). او که معاصر شاه عباس صفوی بود با نبوغ خود تغییرات و سبکی در خط نستعلیق بوجود آورد که هنوز پس از گذشت قریب ۴۰۰ سال مورد استفاده و الهام بخش خوشنویسان است. او پایه خط را به جائی رساند که برخی معتقدند از زمان پیدایش خط نستعلیق تاکنون هنرمندان خوشنویس را یارای برابری با او نبوده‌است. هم‌زمان با میرعماد هنرمند بزرگ دیگری به‌نام علیرضا عباسیمی‌زیست که رقیبی برای او به‌شمار می‌رفت. علیرضا عباسی علاوه بر خط نستعلیق خفی و جلی، در خط ثلث نیز استاد بود به‌طوری‌که قالب کتیبه‌های مساجد و بناهای تاریخی اصفهان به خط ثلث یا به سرپرستی او انجام شده‌است.[۴]

خط نستعلیق علاوه بر خوشنویسانی که در حیطه ایران کنونی می‌زیستند، در خراسان بزرگ و کشورهای آسیای میانه، افغانستان و به‌ویژه خوشنویسان دربار گورکانیان هند (که تعلق خاطر ویژه‌ای به فرهنگ ایرانی داشتند) رشد و پیشرفت قابل توجهی کرد. بطور کلی سده‌های نهم تا یازدهم هجری را می‌توان سده‌های درخشان در هنر خوشنویسی دانست.

منبع:ویکی پدیا